برتولت برشت
نمیدانم چه شد فراموشت کردم
اين قضيه ماه و هلالش هم سالی يكبار می شه سوژه و دردسر. باز هم مثل هميشه و طبق سنوات اين چند سال، ماه عزيز در نشان دادن رُخ زيبای خود خِست بخرج داد و جماعتی را لنگ در هوا و سر به آسمون نگه داشت. ديشب چه مشتاقانی كه تا سپيده صبح در پشتبامها و پنجرهها به خيال رويت اين عزيز دُردونه لوس و نُنر بيدار ننشستند ولی زهی خيال باطل. من كه هنوز فلسفه اين نوع ديدن ماه رو درك نكردم. يعنی تمام كشورهای شمالی و جنوبی و شرقی و غربی ايران، ماه رو میبينند ولی فقط توی اين كشور قابل ديدن نيست؟! يعنی ظاهراً ماه به محض رسيدن به مرزهای ايران با يك پرش بلند، خودش رو به اونور مرزهای جغرافيايی رسونده و از چشم همه مخفی مونده. مثل اينكه در اين مواقع اين هلال زيبا هيچ علاقه ای به نشون دادن رخ زيبايش به بسياری از ايران و ايرانيان نداره و مثل خيلی چيزهای ديگه ديدنش سعادت و لياقتی ميخواد كه خب نصيب هر كسی نميشه. ديشب هر كی رو ميديدی دربهدر دنبال ماه بود. جالب بود حتی توی تلويزيون هم دو سه تا شماره تلفن اعلام شد تا به محض مشاهده، تماس گرفته تا ماه دستگير شود و آنگاه ملتی شاد و شادمان به جشن و پايكوبی بپردازند. البته قطعاً ديشب توی اون شلوغ پلوغی خيلیها هلال ماه رو ديدند! ولــی