بودن و نبودن هر كدام معناهاى خاصى دارد.
حضور هر آدمى با كارش معنا پيدا مى كند.
اگر مردم خاطره خوشى از كارهاى او داشته باشند، براى به ياد ماندنش كافى است.
البته هر چقدر هم جلوتر مى آيم وسواس ام براى حضور در اينجا و آنجا بيشتر مى شود. زياد حضور داشتن هم خوب نيست. يادت باشد تكرار ملال آور است. گاهى مستورى بهتر به نظر مى رسد. در فرهنگ ما مستورى مستى مى آورد.