shadow
یکشنبه، بهمن ۱۸، ۱۳۸۳
درد مشترک
می شنیدم اما نم ی فهمیدم
تا اینکه برسرم آمد بعد خوب فهمیدم
دی
گر نیازی نبود چیزی بگویی
باشد هیس
posted by sayeh @
۵:۴۹ قبلازظهر
Comments
|
Trackback
<< Home
درباره من
نام:
sayeh
مشاهده نمایه کامل من
Previous Posts
میترسم ...از این میترسم که تو را ببینم ، پس از سال...
درد دل
تسکین درد
از جهان مردگان
امروز به جمعه بازار کتاب رفتممثل یه آدم تشنه یا گر...
اکتشاف یعنی دیدن آنچه که همه دیده اند و اندیشیدن ب...
براي ع -ف به خاطر لطفي كه در حق من كرد
آنقدر خوردمش آنقدر خوردمش تا بالا آوردمش ديگه ازش ...
...دراز كشيدم روي تختم در آن اطاق تك افتادهء طبقهء...
مي داني ... اگر يک دوست در طي دوران دوستي اش ، بار...
<< Home